۱- استاد اجازه فرمودند. نمیدونم چی شد. اما امیدوارم خیر باشه
۲- دروغ چرا؟! اذیت می شم میبینم انقدر کیلویی مدرک میدن به بچه ها. دوس داشتم وزیر علوم یا رئیس دانشگاهی چیزی می شدم یکم سر و سامون می دادم.
۳- سال بعد هم ریاضت اقتصادیه! فکر می کردم امسال اوضاع خوب بشه. اما چاله خونه پر نمیشه
۴- چهارشنبه شب انقدر توی سالن دویدم ماهیچه هام درد گرفته بود. شب ساعت ۱۰:۳۰ خوابیدم. ساعت ۱۲ با حال عجیبی بیدار شدم. حال خووووبی بود. ناخودآگاه شروع کردم. بین خواب و بیداری. تا ساعت یک. بعدش ...
۵- امروز سعی کردم باهاش حرف بزنم. نشد. یعنی نشد که بشه. حرف زدم. اما نتونستم حرف آخر بگم. نه بابا. من آدمش نیستم متاسفانه
۶- تصمیم گیر ما رو ببین فرد مورد اعتمادش کیه! حالم از خودم به هم خورد
سرگذشت...برچسب : نویسنده : 9my-fate1 بازدید : 14