۱۳۰

۱- و من رسیدم ...

این دفعه هر چند غیر منتظره بود و با یک تیم جدید اما مثل دفعات قبل نبود. شاید به خاطر نفرات جدید، تنوع یا کار جدید. هزار دلیل می شه براش تراشید. مهم اینه که خوشحالم.

کلی تجربه جدید، اتفاق جدید و در نهایت دوست جدید.

دیشب بعد از کلی کلنجار با خودم ، نرفتم فرودگاه و پرواز کنسل شد. 

شانس با من بود. ظاهرا پرواز بعد از ۲ ساعت تاخیر پرید. بعد از نیم ساعت ، روی هوا موتور و سیستم ناوبری از کار افتاد. تکون های شدید و کج وراست شدن هواپیما و ... در نهایت برگشت و به زور نشست!

اینو  یکی از اعضای تیم  که توی اون پرواز بود ، امروز صبح تعریف کرد. 

رفت که بره اما ساعت ۳ شب دوباره برگشت! 

پیش بینی اتفاقات بعد از مرگش ، در مورد ما ،پروژه ،خودش و داراییهایش، سوژه امروز بود. 

جالبه که دیشب بعد از برگشت به فرودگاه و اعتراضات ، بهشون هشدار دادن که اگه اعتراض کنن، مساله امنیتی میشه !!

۲- سریال بریکینگ بد عالی شده. خوشحالم که دارم میبینم. از خیلی جنبه ها، مقایسه هایی که می کنم با خودم، با خودمون، با مردممون، موقعیت هایی که پیش میاد و خیلی چیزهای دیگه. 

بهترین دیالوگش تا حالا وقتی بود که توزیع کننده میخواد والت رو راضی کننده برای تولید. فکر کنم فصل سوم قسمت سوم بود شاید!

یکی دیگه هم «حیف گاو » بود

۳- شاید بشه که خودمون بریم تو خونه نو!! خیلی یهویی! و ندم به مستاجر

۴-بالاخره قسمت شد با اپلیکیشن تاکسی گرفتم! شب بخیر