سرگذشت

گاهی فکر میکنم این که گذشت عمر من ب
, ...ادامه مطلب

۱- همیشه از اینکه احمق فرض شم متنفر &#, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

نه تنها خوشحال نیستم، بلکه جدیدا خیلی خیلی زود رنج و حساس شدم و خیلی سریع تحت تاثیر قرار میگیرم و میرم توی فکرهای اذیت کننده.  تقریبا خوشحال نیستم هیچوقت، خیلی آستانه تحملم پایین اومده، شب تا صبح توی خواب حرف میزنم و دست و پا میزنم و تکون میخورم. اصلا متمرکز نیستم (0 لایک) , ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

 همیشه افراد ساکت را دوست داشته ام ، هیچگاه نمی فهمی که در حال رقصیدن در رویای خود هستند یا دارند سنگینی بار هستی را به دوش می کشند !  جان گرین (0 لایک) , ...ادامه مطلب

پدری که زیر چرخ ویلچر پسر معلول ذهنیش نشسته، با دست چرخ اون رو گرفته و زل زده به یه نقطه نامعلوم، بزرگترین آرزوش چیه؟  بزرگترین آرزوی من چیه؟  امسال آرزوهام متفاوت بود، دیگه خبری از آرزوهای قبلی نبود., ...ادامه مطلب

روزهای کسالت بار افسرده. خوشی های مقطعی که واقعا بهترین توصیف براشون مقطعی هست. تلاش همسر، تئاتر و سفر و فیلم و گردش،پول، حتی رفقای قدیمی.  یه چیزی کمه.  (0 لایک) , ...ادامه مطلب

مردم همیشه می گفتند اوه گوشت  تلخ است ولی اصلا گوشت تلخ نبود. فقط همیشه لبخند به لب راه نمی رفت. باید به همین خاطر با آدم مثل جنایتکارها رفتار کنند؟  اوه چنین نظری نداشت وقتی آدم مجبور می شود تنها کسی, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

1- فیلم "برادرم خسرو" خوب بود. خوشحالم که دیدم. حالت اغراق شده ای از زندگی ما بود. زندگی ایده آل من، زندگی ایده آل اون، چالش ها و ...ولی یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده. کسی دلش به حال "ناصر" سوخت؟2- پشت هر رنج، یک اشتباه وجود دارد!3- خب ماشین خوب، خوووب, ...ادامه مطلب

- خانومم گفته من مشکلی ندارم با دختر دیگه ای هم باشی، فقط به دو شرط. یکی اینکه من در جریان باشم و دوم اینکه دوستش نداشته باشی- باور کردی؟ خر نشی هاا !- نه بابا، عمرا ! , ...ادامه مطلب

فاجعه ای به نام نوکیسگینوکیسگی را این گونه تعریف کرده اند:قشری که از نظر در آمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپن ها بسیار نزدیک است.لمپن های فرهنگی، علاقه بسیاری به " خودنمایی" ، " دیده شدن" " عرض اندام" و "نوچه پروری" دارند. نو , ...ادامه مطلب